phoneHeaderIcon emailHeaderIcon instaHeaderIcon

نقش حمایتی خانواده در بهبود بیماران سکته مغزی

نگاه روانپزشک حامد محمدی کنگرانی در ميزگرد سلامت که ميزبان خانم فريبا اصغرزاده 52 ساله. ايشان اوايل زمستان سال 92 با عارضه سکته مغزي مواجه شدند و در آن زمان، تقريبا حس اندام‌هاي خود را در اثر سکته از دست دادند اما خوشبختانه با حمايت خانواده توانستند دوره بازتواني را به ‌خوبي سپري کنند و امروز همراه همسر خود، آقاي قنبري، مهمان ميزگرد سلامت هستند.

 

به‌طور کلي، زماني که يک اتفاق ناگوار يا عامل استرس‌زايي مانند بيماري براي يکي از افراد خانواده پيش مي‌آيد، عوامل زيادي مي‌توانند باعث تشديد (عوامل تشديدکننده) يا کاهش آثار (عوامل محافظت‌کننده يا حمايتي) و عوارض رواني ناشي از واقعه براي فرد بيمار شوند. عوامل مختلف و بسيار زيادي وجود دارند که مي‌توانند از فرد در برابر عوارض ناشي از بيماري، محافظت کنند.

بيماري‌ها، به‌خصوص بيماري‌هاي مزمن و طولاني‌مدت، جزو مهم‌ترين عوامل استرس‌زا در زندگي هستند که مي‌توانند علاوه بر خود فرد، تاثير رواني مستقيمي بر خانواده بيمار هم بر جاي بگذارند. يعني بيماري‌هاي مزمن مي‌توانند شانس ابتلا به برخي از بيماري‌هاي روان‌پزشکي مانند افسردگي را در بيمار يا خانواده او فراهم کنند.

 

اين عوارض رواني، به‌دليل تغييرات ايجادشده در شيوه زندگي بيماران و اطرافيان آنها به ‌وجود مي‌آيند. شيوه زندگي چنين افرادي هم با از بين رفتن نقش‌هاي اصلي بيمار در زندگي‌اش، تغيير خواهد کرد. اين تغييرات در اثر ابتلا به بيماري‌هايي مانند سکته مغزي، به‌دليل ناتواني بيمار در انجام کارهاي روزانه‌اش ايجاد مي‌شوند و زندگي عاطفي، جنسي و کاري او را تحت‌تاثير قرار مي‌دهند و عوارضي مانند افسردگي را براي بيمار و اطرافيانش به وجود مي‌آورند.

 

از آنجايي که سکته مغزي به ‌شدت باعث ناتواني فرد در درجه‌هاي مختلفي مي‌شود، مي‌تواند علائم روان‌پزشکي مانند افسردگي و اضطراب را براي بيماران به ‌وجود بياورد. اين افسردگي مي‌تواند به‌دليل آگاهي فرد نسبت به ناتواني خود يا تاثير سکته بر آن بخشي از مغز که باعث بروز افسردگي مي‌شود، به ‌وجود بيايد.

 

از طرف ديگر، سکته مغزي جزو بيماري‌هايي است که امکان بازتواني نسبي و کامل بيمار تا حد مطلوبي در آن وجود دارد. از اين رو، عوامل حفاظت‌کننده و حمايتي از سوي خانواده مي‌توانند در کمک به تاثير بيشتر فيزيوتراپي يا گفتاردرماني در بيماران مبتلا به سکته مغزي، بسيار موثر باشند. ضمن اينکه شادي و حمايت اطرافيان مي‌تواند در افزايش قدرت سيستم دفاعي بدن بيماران سکته مغزي هم موثر باشد و تاثير فيزيوتراپي، گفتاردرماني يا کاردرماني آنها را بيشتر کند. به ‌همين دليل هم مي‌توان گفت نقش حمايتي همسر خانم اصغرزاده، کمک زيادي به درمان اين بيمار گرامي که در سطح وسيعي با سکته مغزي مواجه شده بودند، کرده است.

 

زماني که بيماري مانند خانم اصغرزاده حس کند نقش مادري يا همسري‌اش در اثر ناتواني ناشي از سکته از بين رفته است، فقط مي‌تواند با کمک و حمايت عاطفي و رواني همسرش به ادامه زندگي و اميد به درمان کامل، اميدوار باشد. البته، ما بايد به اين نکته هم توجه داشته باشيم که افرادي مانند آقاي قنبري هم در طول مدت بيماري يکي از نزديک‌ترين افراد زندگي خود، فشار رواني زيادي را تحمل مي‌کنند و اين افراد هم بايد از طرف فرزندان يا ساير اعضاي خانواده، حمايت شوند.

 

گاهي ما در بيماري‌هاي شديد، به ‌قدري به خود بيمار توجه مي‌کنيم که خانواده او را به‌طور کامل از ياد مي‌بريم. اين در حالي است که براي مقابله با برخي از مشکلات شديد و استرس‌زا، به يک حلقه حمايتي مناسب از سوي تمام اعضاي خانواده نياز داريم. در انتها بايد به اين نکته هم اشاره کنيم که توانايي مالي و شرايط خانوادگي افراد با يکديگر متفاوت است و ممکن است همسر تمام بيماران مانند آقاي قنبري، توانايي بريدن از کار و زندگي براي رسيدن به اوضاع بيمار خود را نداشته باشند و در اين صورت، نقش حمايتي فرزندان يا ساير اعضاي خانواده براي رسيدن به شرايط ايده‌آل پيش از بيماري پررنگ‌تر خواهد شد.

امتیاز دهید :
به اشتراک بگذارید :

گزارش

نظرات کاربران

نظر دهید