نوستالژی چیست؟
نوستالژی نگاهی حسرت بار به گذشته است که فرد فکر میکند همه چیز در آن زمان بهتر بود. گرچه نوستالژی و غم و اندوه گذشته را خوردن فقط مربوط به مردم کشور ما نیست ولی شاید بتوان گفت مردم ما نسبت به مردم کشورهای دیگر نوستالژیبازترند. یک مثال بارز و سمبولیک نوستالژی در مردم کشورمان این است که کباب کوبیدههای قدیمی خیلی خوشمزهتر بودند یا خوانندههای قدیمی زیباتر میخواندند اما ریشه نوستالژی از کجاست و چرا در بعضی از انسانها آنقدر قوی است که باعث میشود لذت بردن در زمان حال را از یاد ببرند؟
زندگی مدام در حال تغییر است. انسانها نیز همگام با تغییرات اجتماعی، محیطی، فیزیکی و... به مرور تغییر میکنند. تقریبا در بیشتر انسانها میل به تغییر وجود دارد. هر کسی که مشتاق تغییر است باید با ثبات وضعیت فعلی بجنگد و بر آن غلبه کند. در بعضی از انسانها هیچ علاقهای به تغییر یا لااقل تغییر زیاد وجود ندارد زیرا در این افراد میل به ماندن در وضعیت فعلی که ظاهرا آرامشبخش است وجود دارد، اما تقریبا خاصیت همه انسانها به گونهای است که وقتی وضعیت و ثباتشان تغییر میکند، بلافاصله مقایسهها شروع میشوند. انسانها همیشه در این سیر تغییراتی از خود سوال میکنند که چه چیزهایی را از دست داده و چه بهایی را پرداخت کردهاند؟ و اینکه آیا آنچه در حال حاضر به دست آوردهاند با آنچه در گذشته داشتند، قابلمقایسه است یا قبلیها بهتر بودند؟
چند سال پیش در کشور انگلستان تحقیقی انجام شد که در آن از مردم سوال کردند مربی قبلی تیم ملی بهتر بود یا مربی فعلی؟ با وجود اینکه مربی جدید نتایج بهتری به دست آورده بود باز هم بیشتر مردم مربی قبلی را ترجیح میدادند. این تحقیق نشان داد مردم گرایش زیادی به نوستالژیا دارند و اغلب قبلیها را بهتر میدانند، حتی اگر واقعا بهتر نباشند.
برای ریشهیابی نوستالژی 2 بحث مهم مطرح است؛ فرهنگی و شخصیتی.
نوستالژی با ریشه فرهنگی
در بحث فرهنگی باید نگاهی به تاریخ ایران بیندازیم جنگها و تاخت و تازهای گهگاه به کشور، درگیریهای داخلی و... در طول سالیان دراز باعث شده مردم حس خوبی نسبت به تغییر نداشته باشند و همیشه از بابت تغییرات نگران باشند. حتی اگر شرایط فعلی خود را بد بدانند، باز هم ترجیح میدهند در همان حال باقی بمانند. در واقع، یک بیاعتمادی نسبت به آینده وجود دارد. مردم ما کلا نسبت به آینده بدبین هستند و همیشه گذشته را بهتر میدانند. به همین دلیل هر اتفاق مثبتی را که میبینند، بلافاصله شروع میکنند به مقایسه و بررسی اینکه چه بهایی را پرداخت کردهاند و باز هم در نهایت میبینیم کمترهای قدیمی را به بیشترهای حال ترجیح میدهند.
نوستالژی با ریشه شخصیتی
در بحث شخصیتی نیز باید به شخصیت افراد توجه کرد. بعضی از افراد میل به تغییر و تنوعطلبی بالاتری دارند. افرادی که تنوعطلبی بالاتری دارند، معمولا در گروههای هیجانی قرار میگیرند و شرایط جدید را بهتر میپذیرند و انعطافپذیری بالاتری دارند. به عبارتی، بیشتر در حال زندگی میکنند تا در گذشته و شاید هم اصلا به آینده فکر نکنند. در مقابل، بعضی شخصیتها نسبت به تغیییر مقاومترند. این افراد معمولا ویژگیهای وسواسی دارند و به اتفاقهای جدید با تردید نگاه میکنند. خیلی هم نگران آینده هستند و فقط در این 2 زمان یعنی گذشته و آینده سیر میکنند و کاملا زمان حال را از دست میدهند. این افراد معتقدند مدل لباسهای قدیمی بهتر بود، خانوادههای قدیمی بهتر بودند و...
دو نوستالژی واقعی
اما 2 مورد وجود دارد که واقعا انسانها باید غم از دست رفتن آن را بخورند؛ عمر و محیطزیست. بقیه موارد چه مورد پسند ما باشند چه نباشند، در حال پیشرفتاند و قطعا مزایای بیشتری نسبت به قدیمیترها دارند. عمر و محیطزیست دیگر قابلبرگشت نیستند. همچنین عزیزانی که از بین ما رفتهاند، سلامت از دست رفته یا فرصتهایی که در جوانی از دست دادهایم و تخریب محیطزیست به دست انسانها نیز بسیار تاسفبار است که هیچکدام قابل برگشت نیستند
ماندن در گذشته یعنی توقف در حال و باز ماندن از آینده
انسانها باید برای حفظ تعادل در زندگی، از گذشته خود درس بگیرند. در زمان حال زندگی کنند و لذت ببرند و برای آینده برنامهریزی داشته باشند. بیش از اندازه در گذشته ماندن و پنهان شدن در گذشته باعث میشود اتفاقهایی که مسوولیت آن برعهده خودمان است را نپذیریم و نتوانیم تلاشی برای تغییر مثبت در زندگی داشته باشیم و همه زندگی را به تقدیر و سرنوشت بسپاریم. پافشاری روی گذشتهها به این معناست که هدفمان را روی رسیدن به گذشته برنامهریزی کنیم. مثال بارز برای پیوستن به گذشته را از پارهای از اعتقادات مردم میتوان برداشت کرد.
بسیاری از مردم معتقدند خوانندههای قدیمی بهتر از خوانندههای جدید میخوانند و بسیاری از خوانندگان نیز برای اینکه به شهرت برسند، سعی میکنند از قدیمیها تقلید کنند و هیچگاه برای پیشرفت و نوآوری تلاش نمیکنند. پنهان شدن پشت گذشته و نوستالژیها، بهخصوص وقتی که حالت عاطفی هم پیدا کند، بزرگترین مانع برای تغییر و رسیدن به هدف است