phoneHeaderIcon emailHeaderIcon instaHeaderIcon

در چند سال اخير به غير از فعاليت هاي فوتبالي آقاي فروتن، هميشه نوشته هاي ايشان را نيز پيگيري مي كردم و خيلي خوشحال بودم كه فردي روشنفكر و دوستدار فرهنگ و هنر و صاحب نظر در مسايل اجتماعي در فوتبال كشورمان فعاليت مي كند؛ فوتبالي كه روزبه روز علاوه بر پسرفت از نظر فني، از نظر اقتصادي و اخلاقي به سرعت در حال فروپاشي و اضمحلال (با همين غلظت) است و جاي افسوس دارد كه افرادي نظير آقاي فروتن و حاج رضايي (صرف نظر از نتايج فوتبالي) به تعداد انگشتان دست هم نمي رسند.

 در چند سال اخير به غير از فعاليت هاي فوتبالي آقاي فروتن، هميشه نوشته هاي ايشان را نيز پيگيري مي كردم و خيلي خوشحال بودم كه فردي روشنفكر و دوستدار فرهنگ و هنر و صاحب نظر در مسايل اجتماعي در فوتبال كشورمان فعاليت مي كند؛ فوتبالي كه روزبه روز علاوه بر پسرفت از نظر فني، از نظر اقتصادي و اخلاقي به سرعت در حال فروپاشي و اضمحلال (با همين غلظت) است و جاي افسوس دارد كه افرادي نظير آقاي فروتن و حاج رضايي (صرف نظر از نتايج فوتبالي) به تعداد انگشتان دست هم نمي رسند.
    وقتي مطلب آقاي فروتن در تاريخ 31 تيررا مي خواندم و ارجاع ايشان به نوشته خودم را ديدم، ابتدا خوشحال شدم و سپس متعجب. تعجب كردم كه با وجود هم عقيده بودن در بسياري از موارد چنين برداشت متفاوتي از نوشته من كرده اند. همواره صراحت و شجاعت ايشان در اظهارنظر را ستوده ام به ويژه آنكه برخلاف بعضي از همكارانشان، اين رك گويي از حيطه ادب خارج نمي شود و من هم مي خواهم با همين صراحت و ادب با شما صحبت كنم. جناب فروتن عزيز، اينكه معنويت، روشنفكري و اخلاق در جامعه از بين رفته است و پول چقدر سلطه گر شده است نيازي به ارايه مدرك از اشعار «پادشاه خاتون» ندارد و من هم كاملابا شما هم عقيده ام اما ارتباط آن را با مطلب خودم متوجه نمي شوم.
    من به عنوان يكي از علاقه مندان به نوستالژي فكر مي كردم كه لحن كنايي و طعنه وار من در پاراگراف آخر نوشته ام كاملامشخص است ولي ظاهرا نبوده است. وقتي نوشتم «براي رهايي از خاطرات گذشته مكانيسم توجيه راه حل خوبي است» ادامه دادم كه «مگر مي شود بدون اينترنت پرسرعت و... زندگي كرد.» فكر نمي كردم لازم باشد مكانيسم دفاعي توجيه، دليل تراشي و عقلاني سازي را از ديدگاه روانكاوي توضيح دهم زيرا معناي لغوي آن هم استفاده افراطي از دليل و برهان عقلي و منطقي براي توضيح يك باور، نگرش يا رفتار و كاهش بار عاطفي و هيجاني است و در انتهاي مطلب نوشتم «اگر باز هم قانع نشديم از مكانيسم دفاعي انكار استفاده كنيم، اصلاكدام گذشته؟» بايد توضيح مي دادم كه «انكار» يكي از ابتدايي ترين و ناپخته ترين مكانيسم هاي دفاعي انسان است و در آن فرد براي كاهش جنبه هاي دردناك واقعيت، يك واقعه حقيقي و مشهود بيروني را نفي مي كند. ولي آقاي فروتن عزيز، من هنوز هم كاملابر عقايد خودم پافشاري مي كنم كه شرايط فعلي زندگي و امكانات حال حاضر بسيار بهتر و پيشرفته تر از دهه ها و سده هاي گذشته است و فكر نمي كنم كسي مخالف اين موضوع باشد و خوشحالم كه در اين زمانه زندگي مي كنم و از اين امكانات بهره مند هستم اما قطعا خوشحال تر مي شدم اگر معنويت، روشنفكري و اصول اخلاقي به قوت قبل وجود داشتند.
    آقاي فروتن عزيز، شما خودتان بهتر از من مي دانيد كه يكي از دلايل اصلي پيشرفت روزافزون فوتبال در دنيا و بازي هاي زيبا و هيجان انگيز باشگاهي مانند بارسلونا، سرمايه گذاري عظيم در امور زيربنايي و پرورش استعدادها، استفاده از تكنولوژي روز، نرم افزارهاي آناليز بازي، استفاده از متخصصان علم تغذيه و روانشناسي و... است. آيا اينكه فوتبال ما به رغم خرج هزينه هاي هنگفت، روز به روز به قهقرا مي رود دليلي مي شود به بد بودن پول و سرمايه و عدم استفاده از تكنولوژي روز و نياز به بازگشت به فوتبال علي اصغري؟ يا ما پول بي حد و حساب را در اختيار كساني گذاشته ايم كه نه از نظر فني سطح بالايي دارند و نه از نظر اخلاقي توانايي مديريت و كنار آمدن با شهرت و ثروت را؟
    جناب فروتن، من هم از نبود حافظ و سعدي و فردوسي، نيما و ... ناراحتم و دوست دارم نسل گوته، توماس مان، هاينريش بل و گونترگراس و به قول شما نق نق روشنفكري آنها ادامه يابد و مطمئنم اين اتفاق مي افتد. ناراحت هستم ولي احساس ورشكستگي و به آخر خط رسيدن ندارم و تقصير آن را به گردن اينترنت پرسرعت، كنسول هاي بازي نسل هفتم، فست فودهاي رنگارنگ و امكانات بهداشتي و رفاهي نمي اندازم. بهاي آنها را از دست دادن معنويت، روشنفكري، اخلاق و سلطه بي حد و حصر پول نمي دانم. آقاي فروتن من دوست دارم پيتزا بخورم و از رمان طبل حلبي و اشعار نيما لذت ببرم و منافاتي در آن نمي بينم و سعي مي كنم در حد توانم در اين راه بكوشم و نمي خواهم پشت نقاب «نوستالژي بازي » پنهان شوم. برخلاف نوشته شما من هرگز نگفتم كه مشكلات امروز، ايجاد حس نوستالژي به گذشته است بلكه مشكلات امروز كاملاواقعي و ملموس هستند و به دليل عدم توانايي ما براي غلبه بر آنهاست كه با نگاهي بيش از حد نوستالژيك و احساساتي به گذشته گاه ناخوشايند خود مي نگريم و براي فرار از مشكلات فعلي به نوستالژي بازي پناه مي بريم. البته اگر نوشته شما در نقد نظام سرمايه داري است، من تخصصي در آن ندارم و فقط مي دانم حتما بايد جايگزين بهتري براي آن معرفي كرد. حيطه آگاهي من در حوزه انسان هاست؛ انساني كه از نظر من مختار است و نمونه اش همان رييس روشنفكر در نوشته شما در اين روزگار است. اگر تعدادشان كم شده است قطعا من و شما با توجه به وظيفه و شغل مان جزو مقصرترين افراد هستيم. ولي هنوز ارتباط مطلب شما را با نوشته خودم متوجه نمي شوم، آقاي فروتن عزيز در اصل موضوع من و شما هم عقيده ايم.

امتیاز دهید :
به اشتراک بگذارید :

گزارش

نظرات کاربران

نظر دهید