اکثر مردم فکر مي کنند که پزشکان از ديدن صحنه هاي دلخراش مشکلات مردم و مرگ بيماران ناراحت نمي شوند و ديدن اين اتفاقات برايشان عادي شده است و به اصطلاح سنگدل شده اند اما پزشک هم مانند هر انسان ديگري داراي احساس است، اما از نظر حرفه اي وظيفه دارد آن را کنترل کند و تحت تاثير آنها تصميم گيري نکند. اگر يک جراح از مرگ بيماري در حين عمل جراحي به شدت تحت تاثير قرار گيرد قطعا توانايي خود را براي درمان بيمار بعدي هم از دست مي دهد زيرا بيمار نياز به کمک حرفه اي، منطقي و علمي جراح دارد نه نياز به دلسوزي او. يک روانپزشک بايد بتواند گفته ها و احساسات مراجعش را بفهمد و درک کند ولي اگر همراه او بغض کند نمي تواند با نگاه علمي و منطقي او را راهنمايي کند. به همين دليل پزشکان در دوران آموزش حرفه اي خود مي آموزند که احساسات خود را کنترل کنند به ويژه روانپزشکان که تحت آموزش هاي ويژه در روانکاوي قرار مي گيرند. به همين دليل است که پزشکان جز در موارد عادي و پيش پا افتاده، از درمان نزديکان خود منع مي شوند. پدر نمي تواند فرزند خود را جراحي کند زيرا ممکن است احساسات مانع تصميم گيري منطقي و علمي در اتاق عمل شود. روانپزشکان نيز از روان درماني و مشاوره نزديکان خود منع مي شوند. چون هر چقدر هم که تلاش کنند نسبت به يکي از طرفين يا خود مراجع احساس مثبت يا منفي دارند که باعث سوگيري و طرفداري مي شود و جلسه درماني را عملابه يک گفت وگوي دوستانه تبديل مي کند. در سال هاي اخير و با افزايش روزافزون پخش مستقيم مسابقات فوتبال از تلويزيون، گزارشگري فوتبال هم در کشور ما گسترش يافت و افراد بسياري وارد اين حرفه شدند که همگي از نظر کيفي در يک سطح نيستند و البته گاهي هم در طرفداري از تيم مورد علاقه خود سنگ تمام مي گذارند و حتي سعي نمي کنند که تظاهر به بي طرفي کنند که آخرين نمونه آن در زمان پخش مسابقات نيمه نهايي ليگ قهرمانان اروپا بود. هيجان هاي بيجا و تعريف هاي اغراق شده از بازي تيم مورد علاقه و تحقير تيم مقابل هر علاقه مند منصف فوتبال را عصبي مي کند. مهم ترين اصل در گزارش يک مسابقه ورزشي، رعايت بي طرفي است که اگر رعايت نشود مانند پدري است که بخواهد فرزندش را جراحي کند يا پسري که بخواهد بين پدر و مادرش جلسه خانواده درماني برگزار کند. سيستم چرخشي استفاده از گزارشگران درصورتي مفيد است که کيفيت آنها نسبتا يکسان باشد و موارد خاصي مانند حمايت از تيم مورد علاقه، در نظر گرفته شود. قطعا گزارشگران حرفه اي، اصل بي طرفي را قبول دارند و بيشتر آنها هم براي انجام آن تلاش بسيار مي کنند ولي وقتي روانپزشک و جراح گاهي از انجام آن عاجز هستند نمي توان چنين توقعي را از همه گزارشگران فوتبال داشت اما مي توان از مسوولان صداوسيما توقع داشت با توجه به تيم هاي مورد علاقه گزارشگران که در حال حاضر کاملاواضح و مشخص است، دست به انتخاب آنها بزنند و فکري هم به حال آرامش علاقه مندان فوتبال کنند تا مجبور نشوند با صداي خاموش، مسابقه را تماشا کنند.